Tuesday 29 May 2007

تنگی نفس Dyspnea

تنگ نفس Dyspnea
تنگی نفس دلایل گوناگون دارد. تنگی نفس میتواند بطور ناگهانی و یا کم کم تشدید و یا مزمن باشد. هر کدام از این حالت ها سبب ها و راه تشخیص خودش را دارد. همچنین بستگی به سن و بیماری پیشینه افراد دارد. بطور کلی میتوان گفت که تنگی نفس ناگهانی و غیرمترقبه می تواند خطرناک باشد و باید با پزشک مشورت شود.
دلایل تنگی نفس زیاد است و از ترس گرفته تا تومور در شش ها می باشد. دلایل معمولی آن می تواند بیماری ها و علائـم زیر باشد:
ترس
آسم و برونشیت
عفونت ریه
کم خونی
نارسایی شش ها
نارسایی قلبی
هیپوکسی، کمبود اکسیژن
امبولی شش ها
آریتمی ها، نامنظم بودن ضربان قلب
پنو مو توراکس، پیدایش هوا در محوطه جنبی
هیدرو توراکس، پیدایش مایع در محوطه جنبی
تومور
اکسوداتیو پریکاردایتیت، التهاب همراه با مایع در کیسه قلب؛ آبشامه

هر کدام از این بیماری ها و علامت ها درمان خاص خود را دارد. در هر حال تنگی نفسی که ناگهانی و توائم با درد می باشد احتیاج به مشورت پزشک دارد.

مجید شهریاری

Wednesday 23 May 2007

طغیان شاهزاده ها

طغیان شاهزاده ها
شاهزاده ها یکی پس از دیگری دست به طغیان زده اند. از پرنسس دایانا گرفته تا وارث تاج و تخت کشور شاهنشاهی نروژ. هنگامی که نه سال پیش در اسپیکرز کرنر هاید پارک لندن بودم . سخنرانی در آنجا خبر از رهایی تاج وتخت بریتانیای کبیر از دست تازیان مصری داد. او فریاد می کشید که پرنسس دایانا با عاشق مصری اش در خیابان های پاریس جان به جهاندار تسلیم کردند.
عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل
هنگامی که پرنسس دایانا از میان تاج و تخت شاهی و عشق، دومی را انتخاب کرد درس بزرگی به بسیاری آموخت که عشق والاترازهرچیزاست. در گذشته وقتی که سلطان زاده ها و شاهزاده ها می خواستند دختری را به همسری انتخاب کنند باید دوشیزه ای می بود که نه ماه صورت او را دیده بود ونه آفتاب گیسوی او را نوازش کرده بود.و.......... اما گویا این سنت و فرهنگ به دست باد سپرده می شود.
بعد از دایانا شاهزاده ای دیگر از کشور هانس کریستین آندرسن وجودش لبریز عشق شد و دلش را به دست عشق سپرد. معشوق او فردی گمنام بود.

عاشقی گر زین سر و گر زآن سر است
عاقبت ما را بدان سر رهبر است
باز طولی نکشید که این بار وارث تاج و تخت سرزمین وایکینگ ها پرنده دلش از قفس سینه اش پرواز کرد و بر شانه دختری زیبا و معمولی نشست.
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
سنگ تمام را شاهزاده نروژ گذاشت. او همسری انتخاب کرد که هم بیوه بود و هم فرزندی از شوهر قبلی اش داشت.
چون قلم اندر نوشتن می شتافت
چون بعشق آمد قلم بر خود شکافت
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت

در هر حال طغیان شاهزاده ها آغاز شده است و طلایه داران شکستن سنت های عقب مانده و ارتجاعی هستند.

مجید شهریاری

Sunday 20 May 2007

همسایه من جرج

کسی که در غربت زندگی میکند و اگر این غربت اجباری باشد، همیشه داغ وطن دارد. کژدم غربت همه غریب ها را می گزد و درجه این نیش زدن بستگی به « حب الوطن» میهنپرستی آن شخص دارد. یعنی هرچقدر درجه میهنپرستی فرد بالا باشد نیش این کژدم زهرآگین تر است. در هر حال بخشی از جمعیت روی زمین چه اجباری و چه اختیاری جلای زادگاه و میهن خود کردند. یکی از راههای دوری از کژدم غربت دیدار دوستان و آشنایان است. در بیست متری این حقیر هموطنی زندگی می کند نه نامش جرج است. هروقت ایشان را می بینم خوشحال میشوم. فکر کنم خیلی ها این احساس را داشته باشند که از دیدن یک هم میهن خوشحال شوند. بویژه اگر آن فرد صوفی بوده که با در کشیدن جامی صافی شده باشد. من هم از این قاعده استثنا نیستم.
گاهی که جرج را می بینم حسابی با ایشان چاق سلامتی میکنم و دلم میخواهد باب سخن را باز کنم و از هر دری صحبت کنیم. ولی تا حالا با او فقط سلام علیک داشتم و چیزی در باره او نمی دانم. سعدی میگوید:
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.
جرج مردی است خوش سیما، خوش اندام، سینه ای فراخ و سبیلی دوشاخ دارد. خیلی با وقار راه می رود. از شکل و شمایلش معلوم است که ایرانی اصیل است. به قول فردوسی:
نشان از دو کس دارد این نیک پی
ز افراسیاب و ز کاووس کی


چندین بار دلم خواسته که بپرسم جرج نام اصلی اوست یا عوض کرده، ولی رعایت اخلاق و اتیک را کردم. چونکه بعضی افراد از نام اولیه خود ناخرسند هستند. شاعر بزرگ شاملو در باره نامش چنین می گوید:
من بامدادم
شهروندی با اندام و هوش متوسط.
نسب ام با یک حلقه به آواره گان کابل می پیوندد.
نام کوچکم عربی ست
نام قبیله ءی ام ترکی
کنیت ام پارسی.
نام قبیله یی ام شرم سار تاریخ است.
و نام کوچکم را دوست نمی ندارم
(تنها هنگامی که توام آواز می دهی
این نام زیباترین کلام جهان است.........



سه سال است که ایشان در نزدیکی این حقیر مسکن دارد. جرج ظاهرا از ویژگی های جوانمردی هیچی کم ندارد. در هر حال من از دیدن او خوشحال می شوم و نیشم تا بناگوش باز می شود. ولی از ته چشمانش بر می آید که صد ها قصه ناگفته دارد. قصه ی جدایی از اصل خویش:
هرکسی کو دورماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش

امیدوارم که روزی جرج به اصل خود باز گردد.و من هم بیشتر با او دوست شوم.

مجید شهریاری

فشار خون

فشار خون Hypertension
پانزدهم ماه می روز جهانی فشار خون است . چون فشار خون بالا یک پدیده ای است افراد زیادی دچارآن می شوند که به آسانی مداوا می شود و موجب بیماری میشود و به همین خاطر مهم است که همه بزرگسالان از اندازه فشارخون خود آگاه باشند. فشار خون یک بیماری نیست بلکه علامت symptom بیماریست. آمار نشان داده است که هر چه فشار خون بالا باشد طول عمر کوتاه تر است. در واقع هر چه فشار خون بالا باشد پیامد وخیم تر دارد. این پیامد ها می تواند تصلب شریان، انفارکتوس یا خونریزی مغزی، انفارکتوس قلبی و در نهایت نارسایی قلبی ،بیمارهای کلیوی و........باشد. معمولا فشار خون رابطه مستقیم با ازدیاد سن دارد. فشارخون بالا میتواند ارثی باشد، می تواند بستگی به شیوه زندگی فرد داشته باشد. اگر تمام ایرانیانی که فشار خون بالا دارند خوب مداوا شوند، دهها هزار نفر از تعداد انفارکتوس های مغزی در سال کاسته میشود.
تعداد کمی از افراد هنگامی که در پیش پزشک هستند فشار خونشان بالا می رود. به این پدیده اصطلاحا
White coat hypertension یا White coat effect می گویند. به همین دلیل اندازه گیری دقیق فشار خون بهتر است در منزل شخصی انجام شود. برای این کار می توان دستگاه کوچک مخصوص اندازه گیری فشار خون را به خود بست و مدت بیست و چهار ساعت با خود حمل کرد. آنوقت یافته های این دستگاه را می شود روی کاغذ چاپ کرد و آنوقت نطر پزشک را در این باره جویا شد. دلایل فشار خون زیاد است وهمچنین امکان دارد ظاهراا سبب خاصی برای آن مشخص نشود . به هر حال احتیاج به مشورت با پزشک دارد.
مجید شهریاری

Monday 14 May 2007

لحظه

در یک لحظه

لحظه نیازمند بوسیدن لب عشق

در گذرگاه تاریخ

در گذرگاه یک تصمیم

تصمیم جاودانه ماندن.

در بهبوبه یک ازدهام

در کنار جمعیت

در میان پچ پچ ها

در میان دودلی ها

گذر از خط زمان و مکان

عروج در پی عشق.

در یک آن

احساس لمسی لطیف

احساس رها شدن

میهمان معشوق بودن

در شبی

شبی که می دانی

پایانش

آبستن روشنایی ست.

و باز می دانی

این عشق است

که تو را میلادی دوباره می بخشد.

مجید شهریاری 23 دسامبر 1993

قليان به عنوان يکی از منابع شیوع سل ریوی

قلیان به عنوان یکی از منابع شیوع سل ریوی


تحقیقاتی اخیری که پزشکان انجام داده اند؛ نشان دهنده این مطلب است که ستفاده مشترک از یک قلیان، ریسک مبتلا شدن به سل شش(ریوی) را بالا می برد. این تحقیقات همچنین نشان داده است که ریسک سرایت بیماری سل از طریق استفاده از قلیان مشترک کمتر از راههای مسری دیگر نیست. به همین خاطر مهم است که نکات زیر مورد توجه قرار گیرد : 1- ردیابی منبع سرایت 2- آگاهی عمومی ریسک مبتلا شدن به بیماری سل از طریق استفاده مشترک قلیان. *

لازم به یادآوری است که قلیان کشیدن طبق نوشته های موجود در دوره صفویان در ایران رایج شده و کم کم تبدیل به عادت گشته و در ابتدا از خانه ها شروع و به تدریج کشیدن قلیان در قهوه خانه ها هم مرسوم شد. اهلی شیرازی که ظاهرا در سال 942 هجری در گذشته، در وصف قلیان چنین گفته:

قلیان ز لب تو بهره ور می گردد نی در دهن تو نیشکر می گردد

بر گرد رخ تو دود تنباکو نیست ابریست که برگرد قمر می گردد

"شاه عباس با انکه مخالف سرسخت تنباکو و قلیان بود و سعی فراوان کرد که مگر این عادت ناپسند را، از ایران براندازد، ولی موفق نشد، در اواخر پادشاهی او کشیدن قلیان و چپق به قدری مرسوم شده بود که اعیان و سران دولتی حتی در سواری وگردش و سفر قلیان همراه میبردند وهمچنان سواره میکشیدند.

نوشته اند که شاه عباس یک روز که جمعی از سران کشور در مجلسی میهمان وی بودند، دستور داد تا همهّ سر قلیانها را با پهن خشک و کوبیده اسب، چاق کردند و برای سرداران و میهمانانی که قلیان می کشیدند به مجلس آوردند، سپس رو به ایشان کرد و گفت:"ببینید که این تنباکو چطور است؟ آن را وزیر همدان برای من فرستاده و مدعی است که بهترین تنباکوی دنیاست". همه کشیدند و تعریف کردند.... آنگاه شاه رو به قورچی باشی کرد و گفت:" میل دارم عقیده خود را بدون تعارف بگویی". قورچی باشی گفت:" به سر مقدس قبله عالم که از هزار گل خوشبوتر است. شاه نظری به تحقیر بر او افکند وگفت:"مرده شوی چیزی را ببرد که نمی توان آن را از پهن تشخیص داد".#

# تاریخ اجتماعی ایران، جلد هفتم، مرتضی راوندی چاپ دوم

* Organ of danish medical association, Feb. ۲۰۰۶

مجید شهریاری