Monday 31 December 2007

یلدا



یلدا سپری شد. سال نو میلادی پشت در ایستاده است و در می کوبد. درها بگشاییم و به سوی روشنایی برویم. طریق عشق و مهرورزی را بگیریم و نشان دلداگی را به سینه زنیم. به خرابات رویم و خرقه در گرو می گذاریم، که حافظ گوید
داشتم دلقی و صد عیب مرا می پوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زناربماند
آری، غم رها باید کرد و بدست باد سپرد. از اندیشه های غم گستر بگزیزیم و گشاده رو و خندان باشیم. کردار نیک، گفتار نیک و اندیشه نیک را آیین خود سازیم. چراکه تنها راه رستگاری گام زدن در راه راستی است.
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصه ماست که در سر هر بازار بماند

خوش آنکس که با عشق عهد جاوید بسته است. خوش آنکس که راه قلندری داند و دل در گرو زلف یار دارد. خوش آنکس که دلش نقش مهر دارد و هم مسلک نظر بازان است. آری خاک در کویش ببوییم و در انتظار اشاره نرگس مستش باشیم تا کام دل بجوییم
سرود مجلس جمشید گفته اند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند

صفات بد و زشت به ویژه خشم و نفرت را از خود برانید. خودستایی خصلت اهریمن است
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته در آید


دوستان
کنون جام می بر دارید تا نشان عشق ببینید

نوش

Friday 28 December 2007

اگزما در کودکان


التهاب ، سرخی، ورم و پوس پوسی شدن موضعی پوست را همراه با خارش اگزم گویند. این نوع اگزم کودکان که اتوپی یا اگزم خارش نیز گفته می شود، بیشتر در سنین کودکی بروز می کند. معمولا این نوع اگزم در کودکان ٤ـ ٣ سال بندرت پیش می آید. اگزم در کودکان زیر یک سال بیشتر در پیشانی ، گونه، زانو و ساق پا بروز می کند. ولی در کودکان حدود دو ساله اگزم بیشتر در آرنج ، پشت زانو و مچ دست پیش می آید. از مشخاصات این نوع اگزم این است که دارای نوسان زیاد است و از خیلی خفیف تا خیلی حاد پیش می آید. و در خیلی موارد برگشت پذیر است. البته علت اگزم بدون خارش باید با متخصص پوست مشاوره شود
درمان
١ـ بیشتر موارد مواد الرژی زا که باعث اگزم می شوند، مانند پودر لباسشویی یا بعضی پوشاک مورد استفاده قرار نگیرد
٢ـ کرم ها و مواد نرم کننده که همیشه ودراکثر مراحل استفاده شود
٣ـ کرم های کورتیکو سترویید ، که اول از گروههای ضعیف شروع می شود تا در نهایت از گرو ههای قوی استفاده شود
٤ـ در صورت لزوم و وجود عفونت توام با اگزم باید از کرم های مخلوط هورمونی و آنتی بیوتیک استفاده شود

Sunday 23 December 2007

ادامه جدال ٦

ادامه جدال....٦


تازه از اینها گذشته شما با حقوق مادرزادی دیگر انواع مخالف هستید. تازه، بیشتر از این حتی حقوق حقه خودتان را که همان حقوق بشر باشد برسمیت نمی شناسید
گفتم: ای خر سیاه ؛ باید طرفین کوشش کنند و جدیت به خرج بد هند و یک جامعه ی دمکرات برقرار کنند تا بدین طریق حقوق همه خران حفظ شود. این مهم تنها در هنگامی میسر است که همکاری تام و تمام بین طرفین صورت پذیرد. گفت: من این را می دانم و به طور عینی و با گوشت و پوست و استخوانم لمس کردم که نوع بشر حتی به مردم سالاری معتقد نیست تا چه رسد به خر سالاری. اساسا شما ابوالبشر موجودات عجیبی هستید. شما کینه پرور هستید. می خواهید نه تنها همه انواع بلکه نوع خودتان را به انقیاد بکشید. بخاطر پول چه کارها نمی کنید. همیشه می خواهید دیگران برده شما باشند. از این گذشته شما جنس آدمیزاد به بقیه انواع پشت کرده اید. از هویت چهار پایی خود بیرون آمدید و هویت دوپایی به خود گرفتید. چرا؟ چونکه خودتان را از بقیه انواع برتر می دانید
همین جوری که زمان پیش می رفت، خر سیاه داغ دلش را بیرون می ریخت. گویی می خواست که کینه چند هزار ساله را بیکباره تصفیه حساب کند. من هم کمی...... ادامه دارد

Sunday 16 December 2007

از شب....

از شب تا خورشید

در این فاصله ی اندوه
دراین غربت قحطی و خشکسالی
که تاریخ
بی شک
برگهای آن را از کتابش خواهد انداخت
من به بلندی قامت یک ستاره
و هیبت چندین آسمان
استوار ایستاده ام
تا نسل رستم و سیاوش
از مهره های پشت من
پلی بسازند
.از شب تا خورشید

باز
من اینجا ایستاده ام
تا نسل زال
از خمیر آرد استخوان های من
قاف را ترمیم کنند
و بر لانه سیمرغ
طاق نصرتی ببندد
تا سلسله ی هجوم و غارت را
به سجده وا دارد

در این فاصله اندوه
در این غربت قحطی و خشکسالی
که حتی باران هم عدالت خود را
به یوته خاری در محله ای بدنام فروخته است
من
با سری شاهد در کنار طناب دار
ایستاده ام
تا نسل سرخ
©بر طوفان بتازد
1988/11/16

Sunday 9 December 2007

در جدال با 5

ادامه .... در جدال با

و در لحظه ای که او آماده بود، پرسیدم: ای خر سیاه آیا تو حاضری که با هم قرارداد ببندیم و بر مبنای آن بقیه خران و نوع بشر از این پس شیوه ی زندگیشان را بر طبق این قرارداد یا اگریمنت پیش ببرند. علاوه بر این، دادگاهی تشکیل بدهیم که هر موقع اگر خری از میان خران ناراضی شد به این دادگاه عالی شکایت ببرد و از آن دادخواهی کند. مضاف بر اینکه اگر بخواهید پنجا درصد هیءت منصفه این دادگاه خران تشکیل خواهند داد
گفتم و گفتم و آنقدر وعده های شیرین و امیدبخش به او دادم تا مگر با من کنار بیاید. ولی نشد که نشد. گفت: بگو ببینم شما نوع ابوالبشر آیا اصلا فرهنگ همکاری و کوپراتیو سرتان می شود؛ نه جانم سرتان نمی شود. اساسا" از تنها چیزی که بو نبرده اید همان کوپراتیویسم است. من نوع آدمیزاد را خوب می شناسم. همینکه خرتان از پل گذشت، به اینجا که رسید فهمید چه دسته گلی به آب داده است. گفت: اﷲ اکبر انصافا" نگاه کنید، آنقدر شماها ما را شستشوی مغزی دادید که ما بزرگ منشی خودمان را زیر سوال می بریم. کمی مکث کرد و ادامه داد: شما نوع بشر بجز فرهنگ خودتان فرهنگ دیگر انواع را به باد مسخره می گیرید. و هر فرهنگی که به مذاق شما سازگار نباشد انگ ارتجاعی و عقب مانده می زنید. تازه از اینها.....ادامه دارد

Wednesday 5 December 2007

در جدال با 4

....ادامه.....
که ناموس ما را به بازیچه گرفتید و اون عزامانده تان را به ما نسبت می دهید. دقت کنید به این عبارات ؛ خرکس، خرکیر و برای توصیف خرفتی و کودنی خودتان از ما مایه مگذارید. توجه کنید؛ کله خر و یا خر نفهم. اصلا چیز دیگر، خودتان انصاف داشته باشید آیا ما خرها مذهب داریم که شما نوع بشر برای تحقیر کردن مذهب دیگران واژه خرمذهب را بکار می برید.
صد رحمت به شیطان که از همان آغاز دوتا پایش را توی یک کفش کرد و سجده ابوالبشر رااز بیخ و بن رد کرد. چونکه از همان دم نخست جنس جلب و خراب آدمیزاد را شناا خت. من و بقیه خران با این کار شیطان کاملا موافقیم. آخر مگر می شود کسی که از آتش درست شده به کسی که از گل شکل گرفته تعظیم کند. تازه آنهم معلوم نیست از کدام گل! تازه تا انجا یی که در تاریخ نوشتند خداوند بزرگ و ارحم و الراحمین بعد از این دستور خود به شیطان.............و بوسیله جبرءیل به ابلیس بزرگ ابلاغ کرد.
همین جوری که به گفته های خر سیاه گوش می داد م ، آرام زمین نشستم .
سکوت چند لحطه ای در میا ن ما حکمفرما شد. فرصت را غنیمت شمرده، شمشیر زبا ن را از نیام بیرون کشیدم و شروع به سخنرانی کردم. در ضمن سخنرانی مواظب بودم که سخنانم جمله ی خران را نرنجاند. و آنجا یی امکان داشت به سخنرانیم ابعا د محافظه کارانه می دادم. می دانستم که اگر افکار این خر سیاه شیوع پید ا کند، خطری بس عظیم نوع بشر را تحدید می کند. و من بخاطر جلو گیری از انقراض نوع بشر و بخاطر حفظ مسءولیت خطیر انسانیت، او را از تغییر هویت دادن بر حذ ر می داشتم. بعد از به کار بردن انواع و اقسام حیله های روانشاسی و او را تحت تا ثیر قرار دادن، در موقع مناسب و در لحظه ای که او آماده بود پرسیدم: ای خر سیاه آیا تو حاضری ..........ادامه دارد