Saturday 27 November 2010

بحران در باختر و کشور جهانخوار

بحرانی که جهان و بویژه کشور های باختری و کشور جهانخوار را گرفته به این زودی پایان پذیر نیست. این بحران از زمان برنایی امپریالیسم آغاز شده و کم کم به شدت خود افزوده است. این بحران دیگر مانند گره "هشت" است که هر اندازه کشیده شود سفت تر می شود.تورم مزمن محصول این نظام اقتصادی است. مضافا بحران اعتبار هم بوجود آمده است. جریان سیل آسای سرمایه به خاور دور و نبودن مردم سالاری در این سرزمینها به این سرمایه ها دل آشوبی و تشویش میدهد.
از زمانی که دیدگاههای اجتماعی ، سوسیال دموکراسی و عدالت گرایی به موج وحرکت جمعی تبد یل شد، تئوری پردازان ، منظر و دورنمای امپریالسم را گوناگون ترسیم کرده اند. بعضی از آنها از پایان و برخی از ابدی بودن آن دم زدند. هنگامی که دیوار برلین فرو ریخت و اتحاد جماهیر شوروی درفش سرخ را به زمین گذاشت، بسیاری از تئوری پردازان در دیدگاه های خود تجدید نظر کردند وگفتند که امپریالیسم یک قانون طبیعی است و بنابر این جاودانه است. کشور جهانخوار و سگهای زنجیریش شادی ولوله سر دادند که کابوس هفتاد ساله تمام شد اما این شادی و پایکوبی بیش سه دهه طول نکشید و دوباره کابوس آغاز شد و این بار دشمن نامرعیست. جهان آبستن حوادث است. چه حوادثی؟ کس نداند. اما آن چیزی که آشکار است جابجا شدن مکان اسب ارابه حرکت این جهان است. زمانی این اسب در اختیار فرعون ها بود و سپس نوبت پرشیا و یونان شد. بعد رم و چندی بعد بغداد شد مرکز عالم. در دوره ما جهانخوار. اکنون این سمند کجای دنیا می خواهد نعل برزمین بکوبد؟ خاور دور؟ همه نگاهها به آن سو خیره شده است. سرمایه میهن ندارد و هر جا که رشد کند موطن اوست. این موطن از چهارصد سال پیش باختر بود اکنون خاور است. روسیه تا سی سال پیش برای یک دلار، آب از لب ولوچه اش جاری می شد اینک به آن بی اعتنا است. "زرد های سرخ" دلار را از جایگاه ویژه به پایین کشیده اند. کشور های باختر و خاور به تضاد حل نشدنی نزدیک می شوند. گویی این تضاد میرود تا با قهر و جنگ حل شود. در غرب کشور های بحران زده پشت سر هم ردیف شدند. ایسلند، یونان و ایرلند از این نمونه اند. دیگر کشورها تا آنجاییکه توان دارند از بودجه عمومی می کاهند تا درجه این تورم را پایین آورند. در دهه هفتاد کشورهای عمده امپریالیسم، امریکا، اروپا و ژاپن بودند. اما امروز به تعداد این کشور ها افزوده شده است. مانند چین، روسیه و هند.
دلیل دیگری که به بحران باختری دامن می زند افزایش بها نفت می باشد. بها نفت خام در سه ده پیش حدود هجده دلار بود و اکنون مدت زیادی است نرخ آن به بیش از شصت دلار رسیده است. به همین خاطر غرب بودجه هنگفتی صرف خریدن نفت می کند. زمانی قیمت نفت از آب ارزانتر بود. افزون بر این بها نیروی کار در کشور های باختری چندین برابر کشورهای خاوری است. این دو از عوامل اصلی بحران زای کشورهای غرب می باشند.
امروز شاید به جرئت بتوان گفت که تضاد اصلی دوران بین خاور و باختر است. همین هفته ی پیش نماینده کشور های پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو گرد هم آمدند تا راه و چاره ای برای خود بیندیشند ودر بن بست غافلگیر نشوند. رئیس کنونی ناتو یکی از زیرک ترین سیاستمداران اروپا، نخست وزیر سابق دانمارک و دوست صمیمی جرج بوش است. اینک دو دهه است که از سپر موشکی صحبت می شود. در ظاهر می گویند که این سپر برای جلو گیری از موشک پرانی کشور هایی مانند ایران می باشد. ولی این واقیت ندارد. چرا که ایران مشکل بزرگی برای آنها نیست. با نخریدن نفت از ایران میتوانند این کشور را در چند ماه به زانو در آورند. دیدیم که وقتی گره صدام باز نشدنی شد، هم نفتش را تحریم کردند و هم کشورش را به خاک سیاه نشاندند.
ولی مشکل اصلی در دراز مدت چین است. به همین خاطر کشورهای ناتو از روسیه هم دعوت کردند که در این نشست شرکت کند و در ایجاد سپر موشکی با ناتو همکاری کند. موشکهای چینی بمراتب مخرب و ویران کننده تر هستند. آیا کشور جهانخوار می تواند مسیر جریان سرمایه را به خاور بگیرد؟ آینده نشان خواهد داد.

Sunday 24 October 2010

اتیک و اخلاق پزشکی

بحث و گفتمان در باره اتیک ، اخلاق و بویژه مسائل پزشکی آسان نیست. رابطه پزشک و بیمار بر اساس اعتماد متقابل استوار است و از هر کاری که باعث خدشه دار شدن این اعتماد شود باید جلو گیری کرد. من شخصا به مورد هایی بر خورد کردم که جای تامل است. در کشور های اسکاند یناوی بویژه در دانمارک پزشکان کوشش دارند که به نحو احسن مسائل اخلاق پزشکی را رعایت کنند. بطور نمونه جراحان دانمارکی بیماران خود را عمل نمی کنند و بیمار را به جراح دیگری رجوع می دهند. و این به خاطر است که مسائل مالی بر روی تصمیم گیری پزشک تاثیر گذار نباشد. و اگر پزشکی این کار انجام دهد در جامعه پزشکان دانمارک ناپسند و بیرون از اخلاق پزشکی می باشد.
در سال گدشته در ایران به خانمی بر خورد کردم که گاهگاهی دچار درد مفصل زانو می شد. و به همین خاطر به اورتوپد مراجعه کرده بود و پس از عکسبرداری ، به ایشان پیشنهاد عمل جراحی از جانب همان ارتوپد شده بود. این خانم از اینجانب، همانطور که در خاور میانه رسم است،، برای اجرای عمل نظرخواهی کرد. من نگاهی به عکس رنتگن کردم وآن چیز که ان عکس نشان میداد هنوز از عمل جراحی فرسنگها فاصله داشت. افزون بر آن، این فرد در گردشهای مسافرتی کمتراحتیاج به مسکن های معمولی داشت. چندی بعد این عکسها و شرح حال بیمار را اورتوپد دیگری بررسی کرد که با اینجانب همنظر بود.
برای پیشگیری از این مشکل، اخلاق پزشکی حکم می کند که پزشکان تا انجایی امکان هست برای خود "مشتری" درست نکنند.

Thursday 30 September 2010

نه آب اش دادم.....

نه آب اش دادم
نه دعایی خواندم
خنجر به گلوی اش نهادم
و در احتضاری طولانی
اورا کشتم.
به او گفتم :
"به زبان دشمن سخن می گویی !"
و او را کشتم!
به زبان دشمن سخن می گفت
اگر چه نگاهش دوستانه بود
و همین مرا به کشتن او واداشت..../
این شعر از زنده یاد شاملو است. بگذریم از اینکه او در چه رابطه ای این شعر را سروده است ولی میتوان به کسانی اشاره کرد که نام ایرانی دارند و در کنار سفره ی بیگانه نشستند و ای کاش به همینجا ختم میشد ولی با استخدام در بنگا ه های سخن پراکنی سخنان ضد ایرانی را رله و برجسته می کنند.
اما بر گردیم به این شعر زیبا ولی خشن. شاملو ایران را از تمام جهات از کف دستش بهتر می شناخت. وقتی بخواهند گوسفند را قربانی کنند ، ابتدا به چشمش سرمه و وسمه می کشند و بعد آبش می دهند و در پایان یک تکه نبات در دهان حیوان می چرخانند و آنگاه نوبت سر بریدن می رسد. گویا شاملو در هنگام سرودن این شعر به این مراسم اندیشیده است.

Thursday 16 September 2010

تحریم و حمله

مذاکرات صلح خاور میانه از هفته ها پیش آغاز شده است. این مذاکرات که در زمان کلینتون رئیس جمهور سابق شروع شد ولی به صلح بین اسرائیل و فلسطین نیانجامید. و این مذاکرات بعد از وقفه چند ساله و با روی کار آمدن اوباما و خانم کلینتون دوباره جان گرفته است. هدف اصلی این مذاکرات چیست؟ محدود کردن جبهه مبارزه به ایران است. اتمی شدن هر یک از کشورهای خاور میانه کا بوس اسرائیل است. به همین خاطر تا اسرائیل وجود دارد از اتمی شدن این کشور ها پیشگیری می کند.
هدف ویژه این مذاکرات دادن امتیاز به فلسطین حتی بطور موقت و قطع ارتباط آن با ایران است. این کار افکار عمومی اعراب را از سوی ایران بر می گرداند. با این عمل همکاری محافل تند رو اعراب با ایران از بین میرود. همکاری کشور های تازی با کشور جهانخوار زیاد می شود. با این کار دست امریکا و اسرائیل برای اعمال زور به ایران باز می شود. احتمالا برقراری صلح بین اسرائیل و اعراب یک تا دو سال درازا خواهد کشید. در این مدت تحریم ها علیه ایران شدت خواهد گرفت. بعد از این مدت اگر ایران تن به خواسته های آنها ندهد به او حمله خواهند کرد. و این جنگ ویرانگر خواهد شد. ایران تسلیم نخواهد شد و اسرائیل با بمباران چند مکان هسته ای کاری از پیش نخواهد برد. وبه همین خاطر و به احتمال زیاد اسرئیل از بمب اتم استفاده خواهد کرد. یک بررسی اجمالی از چگونگی جنگ چندین احتمال بدست میدهد. دکتیرین دفاعی اسرائیل بر اساس ریسک صفر بنا شده است. احتمال این که اسرائیل به مراکز غنی سازی اورانیم حمله کند کم است. این کار را در عراق و سوریه انجام داد. ولی در باره ایران فرق دارد چون ایران توانایی مقابله مثل را دارد و ایرانیها بمانند عربها این عمل را بی جواب نمی گذارند. جنگ متعارف بین ایران و کشور جهانخوار برنده نخواهد داشت. در ایران اپوسوزیون قوی وجود ندارد که جایگزین حکومت شود. گروهها و سازمان سیاسی که امروز وجود دارد توانایی همکاری را با هم ندارند. آخرین حرکت شوم اسرائیل این می تواند باشد که دست به حمله اتمی بزنند که این بک فاجعه تمام عیار خواهد بود.
یکی از راههای جلو گیری و تلافی جویانه ایران در صورت حمله به آن این است که با بستن قرارداد در سوریه ایجاد پایگاه نظامی کند. ولی آروزی همه انسان های والا صلح و آرامش در بین کشور هاست.

Friday 27 August 2010

قرص گچ(کلسیم) و انفارکتوس قلبی

فرص کلسیم ریسک انفارکتوس قلبی را بالا می برد. و این ریسک در پیش خانمهایی که علاوه بر تغذیه مناسب، کلسیم کمکی می خورند بیشتر است. اخیرا پژوهشی نشان داده است که مصرف کلسیم بدون ویتامین د سی درصد انفارکتوس قلبی را افزایش ی دهد. استفاده از قرص کلسیم کمکی حتما باید برهان و اندیکاسیون محکم داشته باشد. برهان و دلیل محکم برای مصرف کلسیم همراه با ویتامین د ، بیماری پوکی استخوان است. در این پژوهش جمعا بیست هزار نفر شرکت کردند . این جستجو همچنین نشان ضعیفی از بالا زفتن سکته مغزی داشت.

Thursday 19 August 2010

وحشت کشور جهانخوار

امریکا به وحشت افتاده است. وحشت جنگ داخلی در پاکستان. با سیل سترگ و خانمان برانداز در پاکستان گفته می شود که چهار میلیون نفر بی خانمان شدند و در آستانه نابودی قرار دارند. خطر جنگ داخلی پاکستان را تهدید می کند. طالبان مرتجع طالب قدرت است و امریکا بدش نمی آید که او را به قدرت برساند و بدینوسیله بین کشور های که در خط طالبان نیستند ، در خاورمیانه دشمنی ایجاد کند. عربستان تازی و مرتجع هم این را می خواهد و هم یک کشور همسو و زنان لچک بسر. ولی این طالبان آنقدر در جهان بی آبرو است که امریکا در خفا هم حاضر نیست خودش را با او تعریف کند. ولی اگر طالبان پاکستان و افغانستان از درجه واپسگرایی خود کمی کاهش دهند فرمانبر های خوبی برای جهانخوار هستند. وحشت بعدی امریکا افتادن بمب اتم پاکستان بدست افراد ناباب و ضد امریکا است. وحشت دیگر امریکا این است یک رژیم و دولت ضد باختری روی کار بیاید. به همین خا طر کمکهای چند صد میلیونی جهانخوار و کشور های باختری به پاکستان دو هدف را دنبال می کند. یکی پرستیژ انساندوستی است و دیگری جلو گیری از فرو پاشی پاکستان

Tuesday 10 August 2010

زن سالاری شکل می گیرد

.
از هنگامی که زنان به خاطر مواظبت و وابستگی به فرزند و نیروی فیزیکی کمتر از جنس نر، کار بیرون و شکار را به مرد سپرد ند هزارا ن سا ل میگذرد. کم کم قدرت و اقتصاد طبفاتی شد و زنان به انقیاد کشیده شد ند. زن کم کم نقش برده را به عهده گرفت.کشیش و مذهب زن را به تسلیم فرا خواندند. مرد از زن بهره کشی کرد. جامه زن را سرکوب کرد. این شرایط ادامه داشت و دوران های برده داری ، فئودالی و بورژوازی طی شد. اکنون سرمایه داری عصر اینترنت در بحرانی ژرف فرو رفته است و گیج و ماتم زده بدنبال ایسمی تاره است تا بلکم بتواند مشکلات خود را در این چهارچوب بتواند حل کند. و در پی پارادایم تازه است.
در این برهه از زمان زنان نیز کم کم ازادی خود را بدست میگیرد . اما این آزادی در جا های مختلف زمین توفیر بسیار دارد. بطور مثال نرد عشق باختن یک زن بغیر از شوی در شمال زمین مهر ومحیت و دوستی و خاطر خواهی نام دارد و در جای دیگر زمین این کار زنا محسنه نامیده میشود و سنگسار بدنبال دارد. و منظور من بررسی موقیت زنان درخطه شمال زمین است. در خطه شمال بویژه اسکاندیناوی بنظر می رسد جایگاه تاریخی زن و مرد عوض میشود. تعداد مردانی که مرخصی زایمان میگیرند بیشتر و بیشتر می شود. همین امروز همکار مرد اینجانب شش هفته مزخصی زایمان گرفت. همسر ایشان تازه زایمان داشته. هر سال به تعداد مردان روسپی افزده می شود و زنان تن این مردان را برای ساعاتی می خرند. تعداد زنان تحصیل کرده بیشتر و بیشتر میشود. در کپنهاک به تعداد مکان های استریپتیز مردان افروده میشود و زنان برای رسیدن به مکانها دست و پا می شکنند. به تعداد زنان پول دار افزوده می شود. زنان در زمینه سیاست فعال تر شدند. آیینده نشان خواهد داد که آیا زنان خواهان آن هستند جایگاه خود را با مردان عوض کنند و مسیر تاریخ را عوض کنند؟

Sunday 4 July 2010

ترکیه آخرین شانس ایران

امپریالیسم جهانی عربده می کشد و ژاژ خایی می کند. و از هیچ کوششی برای تخریب کردن ایران فروگذار نیست. حرص و آز امپریالیسم و سگهای زنجیریش پایان ندارد. دایره تحریم ایران تنگ تر می شود. تاریخ و گذشته، چراغ راه آینده است. سیاست های کشورهای باختری در باره ایران گواه تکرار پروسه عراق در ایران است. "صدام یزید کافر" پیش از سقوطش به هرخانواده فلسطینی که عملیات انتحاری انجام می داد، یک میلیون دلار کمک کی کرد. پس از جنگ کویت همه چیزبر علیه این کشور تحریم شد. و در پایان آن شد که دیدیم.
اما ایران نسبت به عراق امتیاز هایی دارد. همسایه های ایران کمی تفاوت با همسایه های عراق دارند. همسایه های عراق ، سوریه است که ان موقع اختلاف شدید داشتند، کویت بود که بهش حمله مستقیم شده بود، عربستان تازی از حمله عراق وحشت داشت، و ایران تازه جنگ هشت ساله را تمام کرده بود. ولی همسایه های ایران ، بترتیب پاکستان را می شود به راحتی دولت مردانش ر خرید، افغانستان که میرود رژیمی مانند عربستان با شرکت طالبان تشکیل دهد. ترکمنستان ، استان آذربایجان شمالی و ارمنستان نقش اقتصادی مهمی ندارند. اما ترکیه برگ برده ایران است. و همین دیروز نماینده کشورهای اتحاد اروپا به رایزنی تازه ای با ترکیه آغاز کردند. در ظاهرهدف این گفتگو امتیاز دادن به ترکیه در رابطه با مسائل اتحاد اروپا است. ولی هدف اصلی این گفتگو ها دور کردن ترکیه از ایران است. سیاست ترکیه بر مبنای سیاست های میهن پرستانه است و هر کجا که ترکبه نفع دارد روی به آنجا دارد. همکاری با اسرائیل منافع زیادی برای ترکیه داشته است. همین چند سال پیش بود که اسرائیل عبدالا اوجلان رئیس پ ک ک را دست و کتف بسته تحویل ترکیه داد. و زمانی که باختریها به عراق حمله می کردند ، ترکیه برای همکاری و زیان رسیدن ا بخاطر از دست دادن بازار عراق از باختر پول جایگزینی و ضرر گرفت. یادم هست که سلیمان دمیرل آن هنگام گفت : دوستان غربی ما کمک مالی کنند و ما همکاری می کنیم. به خاطر حجم بالای مبادلات با ایران ، اگر این مبادلات قطع شود ضربه مهلکی به اقتصاد ایران خواهد آمد. در هر حال اگر کشور های غربی به این نتیجه برسند با تطمیع کردن ترکیه او را وادار می کنند که مرز بازرگان را ببندد. ترکیه به خاطر گذشته خود دل خوشی از اعراب ندارد و به همین بهانه با اسرائیل پیمان ها گوناگون بسته است. هنوز ترکیه فراموش نکرده است لورنس عربستان با جمع کردن قبایل تازی انها را بر علیه ترکیه شوراند و عربستان را جزو اقمار انگلیس کرد. به هر حال آیینده مشان خواهد داد.

Sunday 13 June 2010

آنکه به ما نریده بود، کلاغ کون دریده بود

.
هفته ای گذشت دو اتفاق مهمی در سیاست خارجی و داخلی ایران اتفاق افتاد. یکی لغو تظاهرات بیست دوم خرداد از طرف آقای موسوی و دوم تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران بود. پیش از این کشور روسیه و چین همگامی با امریکا را پس می انداختدد. اما اینبار گویا شرایط تغییر کرد. هر دو کشور پیشاپیش گوشزد کردند که تحریمها باید به شیوه ای باشد که روی زندگی روزمره مردم عادی کم تاثیر باشد. این جمله را می شود این جوری تفسیر کرد که تحریم شامل اجناس معمولی نشود. من که اکنون به عنوان یک ایرانی که از اروپا به روسیه نگاه می کنم و نه از ایران، سیاست روسیه سیاست دلگی و در نهایت و بزنگاه پشت هم پیمان خود را خالی کردن است . و هیجوقت همکیشان و هم فرهنگیان خود را از نگاه دور نمی دارد. اول با فروش سلاح و چیز های دیگر جیب کشور های خاور میانه را خالی می کند و پس از آن با همکاری امریکا آن کشور را تخریب می کند. صدام و عراق گواه این دیدگاه است. روسیه با دریافت پول بی زبان نفت عراق تازی ، آن کشور را ساخت و پس از آن با پس کشیدن خود، دست امپریالیسم را برای ویران کردن عراق آزاد گذاشت. صدام اول به روسیه پشت بسته بود و وقتی نامید شد، به گه خوری افتاد که دیگر دیر شده بود. می شود آیا دیگر سیاستمداران از این اتفاق عبرت بگیرند؟ می توانست همان هنگام که در اوج قدرت بود، کم کم قدرت را تقسیم کند و با بقیه هوطنان، حداقل با انهایی که نزدیک بودند کشورش را اداره کند. ولی هم خودشان را باد دادند و هم کشور عراق را نابود کردند.
اما روسیه با اینکه پیمان دوستی با عراق بسته بود پولهای عراق را بالا کشید و آخرش هم آن شد که دیدیم. روسیه هیچوقت دوست ایران نبوده و نخواهد بود. کیست که نداند هنوز که هنوز است روسیه راه انداختن نیرو گاه بوشهر را سالهاست پس می اندازد.

Wednesday 9 June 2010

سازمان بهداشت طراز نوین

سطح درمان و بهداشت در کشورهای جهان بسیار متفاوت است. هنگامی که درد آ مد درمان هم شروع شد و تجربه گرایی پزشکی رو به رشد گذاشت. با گذشت زمان رشد و پیشرفت پزشکی به اینجا رسیده که می بینیم. و دردناک اینکه هنوز هم در این جهان، در جایی بیماری از دسترسی نداشتن به معالجه ای پیش و پا افتاده جان خود را از دست می دهد و بر عکس در جایی دیگر سلول زنده خلق می کنند.
اما نگاهی به سازمان بهداشت و در درمان در کشور های دنیا و سنجیدن آنها با یکدیگر نشان دهنده این واقیت است که کشور شاهنشاهی دانمارک دارای بهداشت و درمان طراز نوین است. چطور؟ مهمترین اینکه شاه و گدا در همان بیمارستان معالجه میشوند. بین پزشک و بیمار هیچ پولی رد و بدل نمی شود و کاملا مجانی است. پزشک در بخش خود با لپ تاب می تواند به جواب آزمایش ها ، نمونه برداری ها، عکسبرداری ها، کشتها ، لیست دارو ها و ...که چند ساعت پیش انجام شده دسترسی پیدا کند. میتواند به ژورنال بیمار از هر کجای کشور آمده باشد با دو تا کلیک در صفحه رایانه ظاهر کند. می تواند ژورنال بیمار را که قبلا در بیمارستان ها و کلنیک های دیگر بستری و نوشته شده ببیند. بیمار نیز میتواند ژورنال خود را از رایانه خود بخواند . بیمران و پزشکان از آخرین تکنیک برخوردارند.

Monday 17 May 2010

افول امپریالیسم امریکا

اتحاد شوروی رفت و امپریالیسم امریکا را هم با خود برد. سی سال پیش اگر کسی می گفت که اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشیده خواهد شد ، به او می گفتند که خرد خود را از دست داده است. اکنون رقابت شدید سرمایه داران نو ظهور در روسیه، هند، برزیل، ترکیه، ایران و........ سرمایه داران کهنه و ریشه دار را در باختر به چالش کشیده است. این خواست برزیل و هند است که از اعضا دائمی سازمان ملل باشند و در مواقع ویژه حق وتو خود را به اجرا بگذارند. ایران اکنون سی سال است که امریکا را به چالش کشیده است و با سیاست های خود دایره مانور خود را بزرگتر می کند. با توافق امروز بین ترکیه، برزیل و ایران ، پیشبرد سیاست های ضد ایرانی امریکا دشوارتر خواهد شد. ترکیه نیک میداند که بدون بازار ایران بسیار لاغر خواهد شد و فقط هنگامی به این تن خواهد داد که فوری هموند اتحاد اروپا شود. هم برزیل و هم ترکیه خواهان دسترسی به انرژی هسته ای و اتمی هستند. دسترسی کشور های امریکای لاتین به بمب اتم کابوس امریکای شمالی خواهد شد. جنبش های ضد امپریالیستی کشورهای امریکای لاتین فرنهاست که ادامه دارد. از کوبا، ساندنیست ها، شیلی تا پرو و غیره.
ایران خود کشوری بسیار توانا و دارای بنیه ی مالی است. با سیا ست های درست می تواند تمام کشور های خاور میانه را دور خود جمع کند و نه تنها امنیت را در انجا نهادینه کند بلکه به پیشرفت آنها کمک کند. ایران با سقوط خاندان پهلوی به غیبت سی صد ساله خود از صحنه جهانی پایان داد و اکنون به یمن مردم آگاه و تحصیلکرده و علیرغم مشکلات فراوان می رود تا در سیاست جهانی وزنه شود. من این جمله را در بیست سال پیش در یک کتاب درسی دوره دبیرستان دانمارک خواندم که نوشته بود ایران از خواب بیدار شده است و دوباره به دنبال جایگاه ویژه خود است.
امریکا دوران سختی را می گذراند. امریکا با از دست دادن بخش بزرگی از بازار جهانی خود به چین، روسیه و کشور های نو ظهور صنعتی و جنگهای پر خرج، دیگر یال و کوپال خود را از دست داده و مانند شیری پیر و بیمار گونه است که ازعهده شگال هم بر نمی آید.

Tuesday 11 May 2010

یونان ورشکسته و ترکیه پیروز

هنگامی که قرنها پیش ترکان قراختایی از ماوراالنهر به آناتولی امروز و مرز ایرانیان و رومیان و یونانیان آنروز کوچ کردند ، کسی فکر نمی کرد که این مردمان امپراتوری سترگ عثمانی را ایجاد کنند و تا امروز بر اریکه قدرت بنشینند. بعد از جنگ جهانگیر یکم که این امپراتوری از اوج قدرت چند درجه سقوط کرد و از فقر دلپیچه گرفت ، یونان بعد از جنگ جهانی دوم از هجوم توریست های اروپایی به وجد وشادمانی آمده بودند. و از این منظر همسایه خاوری می گفت:" خشک آمد کشتگاه من در کنار کشتگاه همسایه". اما امروز این همسایه ی باختری است که این واژه ها را به زبان می آورد. زمانی که اسکندر مقدونی به نیابت مقدونیه و یونان خاور میانه را با سم ستوران خود در نوردید نمی دانست که از آن امپراتوری بزرگ اکنون کشوری کوچک و ورشکسته بر جای خواهد ماند. اما این ترکان قراختایی از دو امتیاز بهره بردند. یکی اینکه تغییر دادن مسیر بخش زیادی از توریست های اروپا از یونان به ترکیه بود و دیگری در دست داشتن بازار بزرگ ایران. داد و ستد ترکیه با ایران آنقدر زیاد است که این یار دیرینه ناتو به صراحت و آشکارا گفت که حاظر نیست در تحریم احتمالی علیه ایران شرکت کند. سیاستمردان ترک نیک میداند که اگر راه بازرگان بسته شود بر سر ترکیه همان خواهد آمد که بر سر یونان. اما یک مثل هم هست که می گویند که جان ترک فارس به هم بسته است و مانند ناخن و انگشت هستند و جدا کردن آنها درد جگر سوز دارد.

Monday 3 May 2010

باز هم درباره ویتامین د

با گذشت زمان و پژوهش در باره ویتامین د اهمیت آن بیشتر بارز تر می شود. در چند دهه پیش راشیتیسم مترادف بود با کمبود ویتامین در کودکان و کم شدن تراکم کلسیم در استخوان بزرگسالان . اما امروزه هر چه زمان پیش میرود نقش این ویتامین بر جسته تر می شود. پژوهش ها نشان داده که کمبود ویتامین د و پیدایش برخی سرطان ها با هم ارتباط دارد. افتادن افراد سالمند و کمبود ویتامین د با هم ارتباط تنگاتنگ دارد. اکنون این پرسش پیش آمده که کمبود ویتامین د شاید با بروز شیزوفرنی و افسردگی می شود. این پرسش هم پیش آمده که کمبود این ویتامین در هنگام بارداری ریسک بروز شیزوفرنی در کودک را میدهد. حتی گفته می شود که کمبود این ویتامین و ام اس میتواند ارتباط داشته باشد.

Sunday 18 April 2010

رازی ، پیشرو اپیدمیولوژها

در دوره ما اپیدمیولوژی یکی از رشته های تخصصی و پژوهشی دنیای پزشکی است. رازی از دانشمندان ایرانی و نخستین اپیدمیولژ در دنیا است. گویند که خلیفه می خواست در بغداد بیمارستانی بسازد. برای تعیین مکا ن بیمارستان با اطرافیانش مشورت کرد. به ایشان گفتند که زکریای رازی از ایران شاید بتواند کمک کند. این دانشمند ایرانی را به بغداد خواستند . رازی هم که در آن زمان سرامد دانشمندان جهان بود، به پژوهش مشغول شد. بعد از گشت و گذاری در بغداد، دستور داد که گاوی را سر ببرند و هر یک ران گاو را به به یکی ازچهار گوشه شهر آویزان کردند. پس از یک هفته به مشاهده آنها پرداخت. یکی از آن ران ها کمتر گندیده بود. نتیچه گرفت که آن، مکان مناسبی برای ساختن بیمارستان باشد و آنگاه بیمارستانی آنجا بنا نهادند.

Monday 5 April 2010

جشن سیزده بدر

در حقیقت روز سیزده بدر و یا درست تر جشن سیزده بدر روزی است که میشود آن را از منظر بزرگی و شادی بخش بودنش همتای نوروز دانست. در این روز است که همه مردم از دارا و ندار می توانند تناسایی کنند و در دامن صحرا به جشن وشادی بپردازند. زیبایی این جشن به این است که هر حتی فقیرترین خانواده ها می توانند در این جشن شرکت کنند و گلیمی در کنار جوی پهن کنند و از بهار لذت ببرند.
در باره سیزده بدر فراوان گفته اند و فراوان خواهند گفت اما مهم آن است این روز بماند و نامش هم سیزده بدر و نه روز طبیعت، برای اینکه سیزده بدر هم بار فرهنگی، تاریخی دارد و هم گویا است. واژه ی تازی هم نیست.

Sunday 14 March 2010

بهار

دگر بار بهار آمد
بهار با گل و چمن آمد
تاریکی و سردی و سرما برفت
روز روشن با سروناز آمد
در حیاط درخت اقاقی پیر
گل داد و به سلام آمد
دوران ابر و مه سپری شد
ماه به سلام خورشید آمد
شب بود و شمع و گل و پروانه
بلبل نیز به جمع مستان آمد
چون کمند خیال رها شد
آن توسن صد آرزو آمد
کژدم غربت کوچ کرد
چونکه خسرو دوران آمد
راز خود به کس نگفتم
تا که آن محرم اسرار آمد
مستم و نشناسم سر ز پا
©چونکه آن ساقی سیمین بر آمد

اردیبهشت هشتادو چهار مجید شهریاری

Monday 1 March 2010

گذرگاه

تاریخ ایران را که نگاه کنی، بویژه بعد از حمله تازیان، حکومت خاندان ها بوده است. خاندان ها آمدند و رفتند. گویا قبایل یا طایفه ها در ایران ، این سرزمین جاوید حکومت می کردند. این یک پدیده ثابت شده است که این حکومت ها بیشتر از صد تا صد وپنجاه سال عمر نداشتند و سرنگون می شدند. اینجوری بنطر می رسد که ایران دوباره در گذرگاه تاریخ قرار گرفته است. این را عاقلان دانند.
شهریاران بود و خاک این مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد و شهریاران را چه شد.
اگر ما برویم بر بالای سکویی و ایران امروز را از این منظر تماشا کنیم این صحنه این را می بینیم:
لعلی از کان مروت بر نیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد.
در این گذر گاه مردم به میدان آمده اند و شعار می دهد و شعار های گوناگون. شعار مرگ ........هم رواج دارد. و این شعار گویی جز فرهنگ مردم ایران شده است. شعار مرگ بر امریکا که ریشه تاریخی دارد و تا آنجایی که من می دانم بعد از کودتا ضد ایرنی بیست و هشت مرداد آمریکا بود که به گفته سیا ، کم خرج ترین کودتای این سازمان جاسوسی بوده است. و اما چرا شعار مرگ بر چین و روسیه که امروزه گاها در ایران شنیده می شود. گروهی که این این شعار ها ی آخری را میدهند فقط نهر جوی را می بینند و چشمه را نمی بینند.
ترسم به کعبه نرسی ای اعرابی
این ره که می روی به ترکستان است.
ویا
گنه کرد در بلخ آهنگری
به شوشتر زدند گردن مسگری

اینان به این خاطر این شعار ها را میدهند که این روسبه و چین هستند دولت ایران و یا حکومت ایران را حمایت می کنند. ولی این دیدگاه درست نیست. دلخواه این افراد این است این کشور ها هم ایران را تحریم کنند. ولی این سادگی است. دولتمردان کشور های دیگر عاشق چشم و ابروی مردم ما و یا حکومت ایران نیستند و تنها به دنبال منافع کشور خود. بطور نمونه امریکا از رژیم طالبان گونه سعودی ها حمایت می کند چون این رژیم ارتجاعی با سیاستهای امریکا همسو است. ما حتی می بینیم که دوستان نزدیک امیریکا ، یعنی فرانسه و آلمان هنوز با ایران قرارداد های کلان دارند. حتی میشود این را احساس و یا بر داشت کرد که این افراد پرو-امریکا هستند.
در برخورد با مسائل یک کشور بهتر است با خود بگوییم که ما با پدیده ها برخورد سیاسی می کنیم یا نگاه روشنفکری داریم.
طرز تفکر یک سیاستمدار با روشنفکر توفیردارد و باید متفاوت باشد
فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم

Tuesday 16 February 2010

HbA1c

هموگلویین آ 1 سی بجای قند خون
از چند دهه و سالیان سال پیش قند خون بالا نشانه بیماری قند بوده و هست. پارامتر دیگری در خون اندازه گیری می شود که هموگلوین آ 1 سی نام دارد. اگر اندازه این پارامتر در خون از حد معمول بالا رود، نشانگر آن است که قند خون در طول چند ماه گدشته بالا بوده است. تا کنون برای تشخیص بیماری قند ، اندازه قند خون ملاک است. اما به تازه گی کارشناسان پیشنهاد دادند که هموگلوبین آ1 سی جایگزین قند خون شود. این جاجایی هم خوبی داره هم بدی. ولی به نظر می رسد که هموگلوبین آ1 س دقیق تر از قند خون می باشد.

Saturday 6 February 2010

میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است

دلم برای ایران می سوزد و ای کاش می تواستم ، خون رگان خود را من ، قطره قطره قطره بگریم تا باورم کنند.
دست رو هر جاش می گذاری مشکل است از ترافیک ، از اشغال ریزی در طبیعت، رعایت نکردن حقوق دیگران تا بی قانونی و...
برای نمونه استفاده یا سواستفاده از بنزودیازپن ها ( داروهای آرامبخش) را در کشور ایران و دانمارک مقایسه می کنیم. ازچند سال پیش برای پایین آوردن استفاده بی رویه از این داروها، و کلا بخاطر کاهش دادن مصرف این دارو ها، هم آرامبخش و هم خواب آور، از سوی وزارت بهداشت تبللیغاتی آغاز شد. در طول سه مصرف این دارو ها بیش از بیست درصد کاهش یافت. باید عرض شود که این دارو ،مثل خیلی از کشورها، برای خریدنش احتیاج به نسخه پزشک هست. و تقریبا محال است که داروخانه بدون نسخه پزشک این جور داروها را به مشتری بدهد. پزشکان هم تا دلیل کافی نداشته باشند این نسخه را صادر نمی کنند. بدستور وزارت بهداشت پزشکان کنترل بیشتری را بکار بردند و حتی تهدید به لغو گواهینامه رانندگی در صورت مصرف بیش از حد و کاهش ندادن مصرف، کردند. پس از یک سال تعداد مصرف کننده های دائمی از چهل هزار به بیست و پنج هزار کاهش یافت.
اما دو سال پیش ، فردی با مراجعه به داروخانه ای در اصفهان ، بدون معرفی و بدون نسخه صد عدد قرص پنج میلی گرمی خرید. من اصلا نمی خواستم باور کنم. هر چی بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک

Wednesday 27 January 2010

فشار خون بالا، کشنده نهان

در دنیایی پیشرفته مدرن ما درصد زیادی مبتلا به فشار خون بالا هستند که درمان نکردن آن پیامد های رخیم و در نهایت کشنده است. ولی درمان آن ساده و سبب پیشگیری از بیماریهای زیادی می شود. فشار خون آسیبی دو نوع است. که من نام را پیشین و پسین می گذارم. پیشین را در زبان انگلیسی ، اسنشیال نامگذاری کردند. فشار خون بالا بیماری نیست بلکه سیمتم یا علامت است. درمان نکردن آن سبب بیماری های مزمن و در نهایت کشنده است. از جمله نارسایی کلیه، قلب، سکته و خونریزی مغز، تصلب سرخرگها و....و چون در فشار خون بالا معمولا ناراحتی احساس نمی شود و به خاطر فرد میتواند با این کشنده نهان سالها همگام باشد. تجربه و تحقیق نشان داده است افراد بی سواد و یا با تحصیلات پایین، کمتر تجویز پزشک را رعایت می کنند. چون فشار خون بالا علائم اشکار ندارد به همین خاطر تجویز پزشک و مصرف منظم دارو فراموش می شود. این سهل انگاری است

Sunday 10 January 2010

"عمر کیام"

این حقیر فقیر و سراپا تقصیر دیدار تازه ای از ایران مقدس داشتم. هنگام برگشتن بخود گفتم ، دست خالی به کپنهاک بر نگردم و ره آوردی برای دوستان و همکاران فراهم کنم. بدوستان غیر ایرانی تا آنجایی که امکان دارد، هدیه هایی میدهم که نشانی ازایران و ایرانی باشد. معمولا یکی از این هدیه ها رباعیات خیام نیشانوری است. همکاردانمارکی پزشکی دارم که بیش از چهل و اندی سال به طبابت مشغول است. دیدم بهترین هدیه برای ایشان رباعیات خیام است. میدانم که بسیاری از بزرگان و دانایان از جمله پوتین ، مارتین لوتر کینگ و کلینتون برای آرامش و استرس زدایی به رباعیات حکیم نیشابور پناه می برند.
پیری دیدم بخانه ی خماری
گفتم نکنی ز رفتگان اخباری
گفتا می خور که همچو ما بسیاری
رفتند و خبر باز نیامد باری
براستی که نبض آدمی با خواندن این رباعیات از صد و ده به هشتاد میرسد. او شاعری ژرف اندیش ، روشن ضمیر پاک نهاد ایرانی است که تلاش کرده که اندیشه ایرانی را از خرافه پرستی و جهل پاک کند.
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کارجهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
بر گردیم سر اصل قصه، کتاب رباعیات را که به چهار زبان یکجا چاپ شده بود خریدم و هنگام بر گشت به کپنهاک به ایشان دادم. کتاب را که دید گفت: عمر کیام! گفتم : آری. گفت : میشناسم، پدر من که هم پزشک بود پنجاه سال پیش به ایران سفر کرده و وقتی رباعیات خیام را شناخت ، تصمیم گرفت که پارسی را بیاموزد و این رباعیات مستقیما از پارسی به دانمارکی برگرداند و آن را به عنوان هدیه ی سالگرد ازدواج به همسرش بدهد. گفتم: چه فرد جالبی بوده و آفرین بر او که هم دانا بوده و هم دنیا دیده.
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آنکه بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این


.