Thursday 23 January 2020

مبارزه  ایران و امریکا و داستان بوف و زاغ: جنگ، صلح یا جلا

 این مبارزه از چه زمانی آغاز شد؟ این مبارزه کی به پایان می رسد­؟ آشتی کی میسر خواهد شد؟ شکی نیست که این قهر و اختلاف پس از کودتای ۲۸ مرداد شکل رادیکال تری  به خود گرفت.  
پس از کودتا سمت و سو و گرایش سیاسی و افکار عمومی تغییر فاحشی کرد. حزب توده منحل شد. سران آن یا اعدام شدند یا متواری گشتند. ملی گرا ها و جبهه ملی هم به همان سرنوشت دچار شدند  . چند سال بعد هم حزب مردم و حزب ایران نوین جا خالی کردند و حزب  رستا خیز تشکیل شد. نتیجه این کار ها چنان شد که دیگر اکثر نویسندگان و روشنفکران وسیاسیون یا نگاه انتقادی به رژیم داشتند و یا خواهان رفرم و انقلاب  بودند. پیامد کلی این سیاست آن شد که فقط در تهران چهار تا پنج میلیون نفر سال ۱۳۵۷ بر علیه رژیم شاه تظاهرات کردند. 
در نبود مردم سالاری ، تحزب و شرکت ندادن مردم در تعیین سرنوشت خویش، آنها را دچار توهم و توانایی تفکیک  تمیز و ناتمیز  را از آنها می گیرد.

و اما داشتم  داشتم حساب نیست ، دارم  دارم  جساب است.  حالا چی داریم  و چه پیش خواهد آمد؟ جواب به این پرسش ساده نیست. بخشی از گروه های سیاسی خواهان سیاست اتحاد با آمریکا و شبیه  سیاست امروزی مصر، اردن، عربستان سعودی و امارات. بخشی سیاست یکی به میخ یکی به نعل را پیشه ساختند. بخشی هم مخالف هر دو سیاست.   انگاری شعار نه شرقی نه غربی (بهتر بود  می گفتند نه باختری نه خاوری)، استقلال آزادی از منقار طوطی بیرون آمده بود.
بخشی هم به  اجبار نظر به  خاور دوختند. 
خلاصه موضوع اسراییل و فلسطین که مسئله عربی است ، شده مسئله ایرانی. در حالی که کشورهای عربی خود را پس کشیدند. و مشکل همین جاست.
اما داستان بوف و زاغ در کلیله و دمنه
  مبارزه  بوم و زا غ و داستان مبارزه ایران و امریکا. 
بوم  که  بسیار قوی تراز زاغ است  شبی به موطن  زاغ ها شبیخون می زند و آن ها را شکست می دهد و تار و مار می کند.
نقل قول مستقیم :«شبی ملک بومان به سبب دشمنایگی که میان بوم و زاغ است بیرون آمد و بطریق شبیخون بر زاغان زد و کام تمام براند، و مظفر و منصور و مؤید و مسرور باز گشت.» 
پس از این اتفاق همه مرغان و البته با  زاغ تشریک مساعی می کنند تا هم رهبری برای خود تعیین کنند و هم سیاست مبارزه با جغد ها را روشن و پی ریزی کنند. در این داستان  انجمنی تشکیل میشود و گفتمانی پیش میرود که بسیار آموزنده است. البته نثر آن بسیار سنگین ولی بسیار موزون و شیرین است.  در میان  زاغان  پنج زاغ بود به فضیلت رای و مزیت عقل مذکور، ووو....... که شاه زاغان با آنها مشورت کرد.
زاغ یکم گفت:    
ای که  بر چرخ ایمنی، زنهار
تکبه بر آب کرده ای ، هشدار

زاغ دوم گفت:
چون باد،  خیز و آتش پیکار بر  فروز
چون ابر، بار و روز ظفر بی غبار کن
زاغ سوم گفت:
اگر زمانه نسازد تو با زمانه بساز
زاغ چهارم گفت:
رای ما صبر است و جنگ
ملک زاغ پنجم را فرمود: بیار چه داری، جنگ اولی تر، یا صلح، یا جلا؟
زاغ پنجم گفت: نزیبد ما را جنگ اختیار کنیم مادام که بیرون شد  کار ایشان از طریق دیگر یابیم. زیرا که ایشان در جنگ از 


ما جره ترند و قوت و شوکت زیادت دارند. و عاقل دشمن را ضعیف نشمرد، که در مقام غرور افتد، هر که مغرور گشت هلاک شد. 


متن  بسیار خلاصه شده از کتاب کلیله و دمنه ، انشای ابوالمعالی نصرالله منشی 
تصحیح وتوضیح مجتبی مینوی طهرانی