Thursday 18 December 2008

قلیان به عنوان یکی از منابع شیوع سل ریوی


تحقیقاتی اخیری که پزشکان انجام داده اند؛ نشان دهنده این مطلب است که استفاده مشترک از یک قلیان، ریسک مبتلا شدن به سل شش(ریوی) را بالا می برد. این تحقیقات همچنین نشان داده است که ریسک سرایت بیماری سل از طریق استفاده از قلیان مشترک کمتر از راههای مسری دیگر نیست. به همین خاطر مهم است که نکات زیر مورد توجه قرار گیرد : 1- ردیابی منبع سرایت 2- آگاهی عمومی ریسک مبتلا شدن به بیماری سل از طریق استفاده مشترک قلیان. *



لازم به یادآوری است که قلیان کشیدن طبق نوشته های موجود در دوره صفویان در ایران رایج شده و کم کم تبدیل به عادت گشته و در ابتدا از خانه ها شروع و به تدریج کشیدن قلیان در قهوه خانه ها هم مرسوم شد. اهلی شیرازی که ظاهرا در سال 942 هجری در گذشته، در وصف قلیان چنین گفته:

قلیان ز لب تو بهره ور می گردد نی در دهن تو نیشکر می گردد
بر گرد رخ تو دود تنباکو نیست ابریست که برگرد قمر می گردد

"شاه عباس با انکه مخالف سرسخت تنباکو و قلیان بود و سعی فراوان کرد که مگر این عادت ناپسند را، از ایران براندازد، ولی موفق نشد، در اواخر پادشاهی او کشیدن قلیان و چپق به قدری مرسوم شده بود که اعیان و سران دولتی حتی در سواری وگردش و سفر قلیان همراه میبردند وهمچنان سواره میکشیدند.
نوشته اند که شاه عباس یک روز که جمعی از سران کشور در مجلسی میهمان وی بودند، دستور داد تا همهّ سر قلیانها را با پهن خشک و کوبیده اسب، چاق کردند و برای سرداران و میهمانانی که قلیان می کشیدند به مجلس آوردند، سپس رو به ایشان کرد و گفت:"ببینید که این تنباکو چطور است؟ آن را وزیر همدان برای من فرستاده و مدعی است که بهترین تنباکوی دنیاست". همه کشیدند و تعریف کردند.... آنگاه شاه رو به قورچی باشی کرد و گفت:" میل دارم عقیده خود را بدون تعارف بگویی". قورچی باشی گفت:" به سر مقدس قبله عالم که از هزار گل خوشبوتر است. شاه نظری به تحقیر بر او افکند وگفت:"مرده شوی چیزی را ببرد که نمی توان آن را از پهن تشخیص داد"



# تاریخ اجتماعی ایران، جلد هفتم، مرتضی راوندی چاپ دوم
* Organ of danish medical association, Feb. 200 6

Saturday 6 December 2008

دگردیسی دانشجویان ایرانی در زمان انقلاب !!!؟؟


از زمانی که دانشگاه دوباره در ایران تاسیس شد، میگویم دوباره چراکه در ایران دانشگاه ها پیش از تجاور تازیان وجود داشتند و با حمله تازیان از بین رفتند و حوزه به جای آنها ایجاد شد. بعد از گذشت چند قرن دانشگاهها دوباره تن خسته و کوفته خود را از زیر آوار بیرون کشید ند. این جبر تاریخ بود که متافیزیک و علم و دانش بویژه علوم طبیعی را تقریبا در همه کشورها از هم جدا شوند و علوم طبیعی نافی متا فیزیک و ماورا طبیعه شد.دابشجویان هم به مثابه میوه دانشگاه، دنیای تجدد و مدرنیسم را نوید می دادند. و به همین خاطر مورد غضب مرتجعین بودند و هستند. داستانی را که زیر می خوانید وضعیت دانشجویان در زمان انقلاب بود. همان دانشجویان در این مدت کوتا ه دو بار ضد انقلاب و یک بار انقلابی شدند!!!؟؟؟ در سال پنجا ه هفت، دولت شاهنشاهی در دانشگاه ها را بست . چون به مرادش نبود گفت این دانشجویان ضد کشور و دولت شدند و در دانشگاه ها را بست و از ورود دانشجویان به دانشگاه جلوگیری کرد. این وضعیت ادامه داشت تا شا هنشاه آریا مهر از ایران با چشمان گریان سفر کرد و در دیار غربت از دنیا رفت . انقلاب به پیروزی رسید و رهبری نو دستور داد تا دانشگاه ها باز گشایی شوند چرا که دانشگاه سنگر انقلاب شده بود و دانشجویان در سنگر انقلاب. تقریبا یکسال بد همین دانشگاه ها دوباره سنگر ضد انقلاب شدند و دانشجوبان ضد انقلاب. دوباره دستور آمد که دانشگاهها را ببندید و این بار دانشگا هها دوسال و نیم بسته شدند. آری همان دانشجویان در مدت سه سال، سه بار تغییر هویت دادند