Sunday 6 February 2022

 

شوق دیدار

در آن سرخی فلق

در آن سپیده دم امید

در آن دو دلی

که تو باشی یا نباشی

آمدم به سوی تو.

تو نمی دانی با چه اشتیاق

آمدم به سوی تو

با دنیایی از امید.

گفتم نه رفته

حتما رفته

باز گفتم نه، هنوز وقت هست.

گفتم می روم کوی یار

گذر می کنم.

همچنان در فکر تو و شتابان

رسیدم و ناگهان شوق در دلم افتاد

نور چراغ خانه ات در چشمم افتاد

و تو مرا دیدی که دوانم به سویت

و در باز شد

تو در آغوشم جای گرفتی

و بوسه ای شیرین از لبانت ربودم.

مجید شهریاری ۲۲ ژانویه ۲۰۲۲