Friday 27 November 2020

 

شب چله یا یلدا

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود.

در روزگاران بسیار دور ظلمت و تاریکی همه جا را پوشانده بود. نه زمان پیدا بود نه مکان آشکار . تاریکی همه زیبایی ها را گرفته بود

سر زمینی بود که فراوان برکه و مرغزار داشت. نسیم این سرزمین بوی بهشت را معطر می کرد و چهره آن روی فلک را منور می گردانید.

در شبی که  از قیر  سیاه تر و از کهکشان طولانی تر بود ناگهان نوری درخشید و سیاهی  شب به روشنایی روز مرداد ماه مبدل شد . دختری ظاهر شد زیبا اندام چنانکه آفتاب رخسارش آتش در سایه ی چاه می زد و سایه ی زلفش دود از خرمن ماه بر می آورد

نام آن دختر یلدا و نام آن نور ظلمت ستیز  خورشید شد.

از آن پس به پاس میلاد خورشید این شاه سیارگان،  ایرانیان پاک نژاد در  این شب  شعر می خوانند، افسانه می گویند و به می گساری می پردازند. این  شب را خجسته و گرامی می دارند. 

و به حق شاعر طبیعت  و والا مقام منوچهری دامغانی چه بجا و خوش گفته است:

بلبل نگوید این زمان، لحن و سرود تازیان ...........



و

No comments: