Saturday 20 September 2008

چشم اسفندیار یا پاشنه آشیل

درست یک ماه پیش با یکی از دوستان نشسته و از هر دری سخن می گفتیم. سخن از هویت ملی و باستانی پیش آمد. از دولت های پیشدادی و کیانی یاد کردیم. و از این میان هم به شاهنامه و اسفندیار رویین تن رسیدیم. به دوست ظریف و با هنرم گفتم آیا این کم لطفی به فردوسی توسی نیست که اهل قلم و سخن به جای چشم اسفندیار از پاشنه آشیل استفاده می کنند. این همان اصطلاحی است که برای نشان دادن نقطه ضربه پذیر بکار می برند. از اصطلاح پاشنه آشیل بیشتر در کشورهای باختر استفاده می کنند. بکار بردن این اصطلاح بی شک ار طریق فرنگ رفته ها در ایران استفاده شده و بقیه هم طوطی وارتقلید کرده اند.
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
ولی هفته پیش مقاله ای از آقای فرج سرکوهی در اینترنت خواندم که ایشان از اصطلاح چشم اسفندیار استفاده کرده بود. آری شایسته اسفندیار است که نام و نشانش بیشتر بدرخشد چرا که تلاش او گسترش آیین بهی در ایران زمین بود. آیین بهی را اخوان ثالث چنین می سراید

هم ارمزد و هم ایزدت دوست دارم
هم آن فره و فروهر دوست دارم
بجان پاک پیغمبر باستانت
که پیری است روشنگر دوست دارم
گرانمایه زردشت را من فزونتر
ز هر پیر و پیغامبر دوست دارم
تاریخ ناسپاس و سفله پرور ما از این بازی ها زیاد دارد. باشد راهی را که روشنفکران زیرک نشان میدهند، رهروان زیادی داشته باشد

No comments: