Wednesday 30 December 2009

یلدا

یلدا سپری شد. سال نو میلادی پشت در ایستاده است و در می کوبد. درها بگشاییم و به سوی روشنایی برویم. طریق عشق و مهرورزی را بگیریم و نشان دلداگی را به سینه زنیم. به خرابات رویم و خرقه در گرو می گذاریم، که حافظ گوید:
داشتم دلقی و صد عیب مرا می پوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زناربماند
آری، غم رها باید کرد و بدست باد سپرد. از اندیشه های غم گستر بگزیزیم و گشاده رو و خندان باشیم. کردار نیک، گفتار نیک و اندیشه نیک را آیین خود سازیم. چراکه تنها راه رستگاری گام زدن در راه راستی است.
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصه ماست که در سر هر بازار بماند

خوش آنکس که با عشق عهد جاوید بسته است. خوش آنکس که راه قلندری داند و دل در گرو زلف یار دارد. خوش آنکس که دلش نقش مهر دارد و هم مسلک نظر بازان است. آری خاک در کویش ببوییم و در انتظار اشاره نرگس مستش باشیم تا کام دل بجوییم.
سرود مجلس جمشید گفته اند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
صفات بد و زشت به ویژه خشم و نفرت را از خود برانید. خودستایی خصلت اهریمن است.
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته در آیید

دوستان!
کنون جام می بر دارید تا نشان عشق ببینید

نوش

No comments: