Sunday 13 June 2010

آنکه به ما نریده بود، کلاغ کون دریده بود

.
هفته ای گذشت دو اتفاق مهمی در سیاست خارجی و داخلی ایران اتفاق افتاد. یکی لغو تظاهرات بیست دوم خرداد از طرف آقای موسوی و دوم تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران بود. پیش از این کشور روسیه و چین همگامی با امریکا را پس می انداختدد. اما اینبار گویا شرایط تغییر کرد. هر دو کشور پیشاپیش گوشزد کردند که تحریمها باید به شیوه ای باشد که روی زندگی روزمره مردم عادی کم تاثیر باشد. این جمله را می شود این جوری تفسیر کرد که تحریم شامل اجناس معمولی نشود. من که اکنون به عنوان یک ایرانی که از اروپا به روسیه نگاه می کنم و نه از ایران، سیاست روسیه سیاست دلگی و در نهایت و بزنگاه پشت هم پیمان خود را خالی کردن است . و هیجوقت همکیشان و هم فرهنگیان خود را از نگاه دور نمی دارد. اول با فروش سلاح و چیز های دیگر جیب کشور های خاور میانه را خالی می کند و پس از آن با همکاری امریکا آن کشور را تخریب می کند. صدام و عراق گواه این دیدگاه است. روسیه با دریافت پول بی زبان نفت عراق تازی ، آن کشور را ساخت و پس از آن با پس کشیدن خود، دست امپریالیسم را برای ویران کردن عراق آزاد گذاشت. صدام اول به روسیه پشت بسته بود و وقتی نامید شد، به گه خوری افتاد که دیگر دیر شده بود. می شود آیا دیگر سیاستمداران از این اتفاق عبرت بگیرند؟ می توانست همان هنگام که در اوج قدرت بود، کم کم قدرت را تقسیم کند و با بقیه هوطنان، حداقل با انهایی که نزدیک بودند کشورش را اداره کند. ولی هم خودشان را باد دادند و هم کشور عراق را نابود کردند.
اما روسیه با اینکه پیمان دوستی با عراق بسته بود پولهای عراق را بالا کشید و آخرش هم آن شد که دیدیم. روسیه هیچوقت دوست ایران نبوده و نخواهد بود. کیست که نداند هنوز که هنوز است روسیه راه انداختن نیرو گاه بوشهر را سالهاست پس می اندازد.

No comments: