Wednesday 5 December 2007

در جدال با 4

....ادامه.....
که ناموس ما را به بازیچه گرفتید و اون عزامانده تان را به ما نسبت می دهید. دقت کنید به این عبارات ؛ خرکس، خرکیر و برای توصیف خرفتی و کودنی خودتان از ما مایه مگذارید. توجه کنید؛ کله خر و یا خر نفهم. اصلا چیز دیگر، خودتان انصاف داشته باشید آیا ما خرها مذهب داریم که شما نوع بشر برای تحقیر کردن مذهب دیگران واژه خرمذهب را بکار می برید.
صد رحمت به شیطان که از همان آغاز دوتا پایش را توی یک کفش کرد و سجده ابوالبشر رااز بیخ و بن رد کرد. چونکه از همان دم نخست جنس جلب و خراب آدمیزاد را شناا خت. من و بقیه خران با این کار شیطان کاملا موافقیم. آخر مگر می شود کسی که از آتش درست شده به کسی که از گل شکل گرفته تعظیم کند. تازه آنهم معلوم نیست از کدام گل! تازه تا انجا یی که در تاریخ نوشتند خداوند بزرگ و ارحم و الراحمین بعد از این دستور خود به شیطان.............و بوسیله جبرءیل به ابلیس بزرگ ابلاغ کرد.
همین جوری که به گفته های خر سیاه گوش می داد م ، آرام زمین نشستم .
سکوت چند لحطه ای در میا ن ما حکمفرما شد. فرصت را غنیمت شمرده، شمشیر زبا ن را از نیام بیرون کشیدم و شروع به سخنرانی کردم. در ضمن سخنرانی مواظب بودم که سخنانم جمله ی خران را نرنجاند. و آنجا یی امکان داشت به سخنرانیم ابعا د محافظه کارانه می دادم. می دانستم که اگر افکار این خر سیاه شیوع پید ا کند، خطری بس عظیم نوع بشر را تحدید می کند. و من بخاطر جلو گیری از انقراض نوع بشر و بخاطر حفظ مسءولیت خطیر انسانیت، او را از تغییر هویت دادن بر حذ ر می داشتم. بعد از به کار بردن انواع و اقسام حیله های روانشاسی و او را تحت تا ثیر قرار دادن، در موقع مناسب و در لحظه ای که او آماده بود پرسیدم: ای خر سیاه آیا تو حاضری ..........ادامه دارد

No comments: