Thursday 1 May 2008

سانسور یا اشتباه چاپی



بیداری ملی مردم یک کشور ضا من هویت ملی آنهاست. مخصوصا کشور ها یی که ریشه در تاریخ دارند و با اندازه تاریخ کهولت دارند. ایران یکی از این کشور هاست. کشور ایران که در طول تاریخ دچار بلا های کشورسوز شده ، تلاش کرده که از این تخریب های فرهنگی جان سالم بدر ببرد. شکی نیست که در جنگها و نبرد های تاریخی، کشور های غالب و مغلوب تحت تاثیر فرهنگی هم قرار می گیرند. گاها بخشی از این فرهنگ ها ارتجاعی است و مردم آن کشور در هنگام پذیرش آن قادر به تشخیص برد ارتجاعی آن نیستند. و بعدا در طول تاریخ به یک فرهنگ ارتجاعی تبدیل می شود واز تجدد بیرون می آید. در مبان مردم یک کشور هستند کسان یا گروهایی که به دلایل گوناگون قادر نیستند از تفکرات ارتجاعی فاصله بگیرند. خطرناک تر اینکه اگر این گروه قدرت سیاسی را هم در دست گیرند. این گروه دانسته یا ندانسته تبر برداشته به جان ریشه فرهنگی کشور می افتند. خوشبختانه هر از گاهی تک ستاره های ادبی/ فرهنگی به دنیا می آیند و کار چندین ارتشبد و لشکر را انجام می دهد. فردوسی پاکزاد از این ستاره هاست. ایشان پارسی را از زیر سم ستوران تازی بیرون کشید
این دوره گاهی مشاهده می شود که در بعضی کتاب ها که تجدید چاپ می شوند، بخشی از مطالب انها عمدا یا سهوا از چاپ می افتد. به طور مثال این چند بیت در بعضی از شاهنامه های چاپ نشده است
شنیدم که از تازیان بی شمار
سپاهی همه رخ بکردار قار
بدین مرز ما رزمخواه آمدند
اگر چند بی گنج و شه آمدند
سپهدارشان سعدوقاص نام
که جویای گاهست و جویای کام
......و همچنین در در چاپ جدید دیوان اشعار فروغ این جمله (رنگ شده) سانسور شده
زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد
زنگی شاید طفلیست که از مدرسه بر می گردد
زندگی شاید افروختن سیگاری باشد، در فاصله رخوتناک
دوهماغوشی .........وامیوارم که موارد مشکل چاپی باشد تا سانسور

No comments: